آرامش
مامانی چند مدته به کلی بد غذا شدی الان هم با کلی بد اخلاقی خوابیدی.هر روز غذاهاتو عوض میکنم که حداقل یه قاشق بخوری به سرم زده بود که برم اون قسمت از وبلاگت رو که ازت تعریف کردم رو حذف کنم.و به جاش از بد غذا شدنت بنویسم. خوبه حداقل شیرت رو میخوری.بخدا میخوام از دستت گریه کنم دو هفته دیگه باید ببرمت چکاب پایان ٩ ماهگیت از همین الان ترس از برخورد دکترت رو دارم که بگه این بچه وزنش تغییری نکرده. پسرک نازم نمیدونم چت شده تو که قبل از مریضی بابایی خیلی خوب بودی احساس میکنم تقصیره منه باید توی اون اوضاع بدی که داشتیم بیشتر به فکرت میبودم.نانازم من دست بردار نیستم ایشالله کاری میکنم که بشی همون پسر خوبه ی مامان و بابا ...
نویسنده :
مامان و بابایی
13:51